پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

پاپتی . [ پ َ ] (ص مرکب ) در تداول عامیانه ،پابرهنه . || یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز.

پیام های کوتاه

  • ۲۶ دی ۹۸ , ۱۵:۳۸
    قاف

ابد والله ما ننسی حسینا(10)

يكشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۱۳ ب.ظ

پست وبلاگ یا رئوف


 یا رئوف...


اینجا نجف اشرف است. شهری که زمانی پایتخت جهان تشییع بوده است. شهری که زمانی بزرگترین حوزه های علمیه جهان اسلام را داشته و مراجع بسیار بزرگی در آب و هوای خود پرورش داده است. علی هنوز هم در اینجا مظلوم است. علی هر جا باشد مظلوم است. زمین ظرفیت علی را ندارد. زمین و زمینیان لیاقت مزار و مضجع علی را هم ندارند...


دلت بد جور در نجف می گیرد. علی تنهاست....


به علی قسم علی در نجف تنهاست. من هم مثل مردم نجف فقط قسم به علی می خورم دریغ از بزرگداشت مقام و مرتبه علی...


نباید این طور شروع می کردم ولی ...


حدود ساعت 2 بود که وارد هتل شدیم. بر خلاف سایر مدیران کاروان معلم ما اول اتاق مجرد ها را مشخص می کرد و بعد می رفت سراغ خانواده ها. طبقه سوم یک اتاق 4 نفری که از امکانات فقط 4 تخت داشت، و یک کمد و بخاری برقی و البته حمام و سرویس. هتل کاظمین به مراتب مجهز تر بود. ولی تمیز و مرتب بود. برای ناهار باید به زیر زمین هتل می رفتیم. اینجا هم غذا توسط آشپزایرانی و در آشپزخانه مرکزی طبخ می شد و رستوران فقط غذا را سرو می کرد. کادر هتل بسیار خونگرم و مهربان بودند. صاحبش پیر مردی بود 60 ساله که مادرش اهل اردبیل بود و به این خاطر ارادت خاصی به ترک جماعت داشت. در اینجا از کارگران جنوب شرق آسیایی مثل بنگلادش و ... به عنوان کارگر ارزان بهره می برد. کارگرانی که بسیار خوب با تو اخت می شوند، مخصوصا اگر با آنها به زبان انگلیسی صحبت کنی. یکی از آنها که نامش مصطفی بود، با اندوه از دوری مادرش صحبت می کرد و از اینکه 6 سال است مادرش را فقط در خواب می بیند. در سه روزی که در نجف میهمان آنها بودیم بسیار با هم صمیمی شده بودیم...


بعد از صرف ناهار و استراحتی مختصر و غسل حدود ساعت 5 راهی حرم شدیم. پس زمینه ذهنی از زیارت علی(ع) داشتم. برداشت ها از زیارت امیرالمومنین بسیار ضد و نقیض بود. اما همه از سنگینی فضای حرم صحبت می کردند و سفارش به مراقب بودن و ...


با همه این تصورات راهی شدم. تا حرم راهی نبود. فقط 3 دقیقه تا اولین تفتیش و ورود به صحن بیرونی حرم. طرح توسعه حرم مطهر مولای متقیان و تملیک بخش عمده ای از اراضی  و تخریب آنها آغاز شده است. نقشه طرح توسط مهندسین دانشگاه شهید بهشتی طراحی شده و در درب ورودی حرم به صورت بنر نصب شده است. جامع است و بافت سنتی حرم را به هم نمیزند. کفش ها را تحویل کفشداری دادیم. و دوباره تفتیش شدیم. در عتبات عالیات بردن موبایل به حرم ممنوع است. و آنرا باید تحویل صندوق امانات درب ورودی داد. بعد از تفتیش بلافاصله زیر باب الساعه حرم قرار می گیری و ایوان طلای امیر مومنان مقابل چشمانت. دلت هری پایین میریزد. و اشکت جاری می شود. کل سفارشات فراموش می شود. انگار نه انگار که گفته اند حرم امیرالمومنین فضای سنگینی دارد. پدربزرگی مهربان را می بینی که تک تک حرفهایت را با گوش جان می شنود و دست نوازش بر سرت می کشد و حق پدر بزرگی را در حقت تمام می کند. دلت می خواهد مقابل ایوان طلا بنشینی و فقط ایوان را تماشا کنی. بی اختیار یاد تک مصرع "ایوان نجف عجب صفایی دارد" می افتم.نماز ظهر و عصر را نفهمیدم چطور خواندم. اشک امانم را بریده بود. باز هم به ذهنت خطور می کند که من کجا این صحن شریف کجا...


این سوال را در جای جای این سفر از خود پرسیده و مات و مبهوت می مانی...


شاید اگر همراه دوستان نبودم جرات رفتن به کنار ضریح مطهر را پیدا نمی کردم ولی به هوای آنها داخل شدم. اذن دخول خواندم. اذن دخول با آب طلا در دیوار ایوان نقش بسته است. باید ضریحی را زیارت می کردم که علاوه بر امیر مومنان حضرت علی (ع) حضرت آدم و حضرت نوح هم را هم در خود مدفون داشت. سه بسیار بزرگوار...


علی انسان کامل، خدا گونه ی در تبعید، آدم ابوالبشر و نوح نبی...


مات و مبهوت جلالت و ابهت فضا می شوی...


انگار پدر بزرگی مهربان ولی غیور در مقابلت نشسته می دانی بسیار دوستت دارد ولی شرم و حیا مانع می شود چشم در چشمش نگاه کنی. علی اجازه نمی دهت با او صمیمی شوی. جاذبه و دافعه را همزمان از خود نشان می دهد. دوستی داشتم که از نعمت پدر محروم بود می گفت به محض ورود به حرم احساس کردم پدرم را می بینم. علی کماکان یتیم نوازی می کند. دوست دیگری می گفت که نمی توانم زیاد کنار ضریح بمانم می ترسم، خجالت می کشم.


معمولا هنگام زیارت حضرت رضا (ع) شعری از حافظ را که مطلعش" اتت روایح رند الحمی و زاد غرامی" است را بسیار می خوانم. اصولا احساس می کنم که زبان حالم است. خواستم همین شعر را مقابل ایوان طلای حضرت علی بخوانم ولی احساس کردم یکی زد پس گردنم که چه ربطی دارد؟ تنها شعری که متناسب با آن فضا و مقابل آن ایوان می شود خواند "علی ای همای رحمت " شهریار است. مطلقا و فقط...


نمی دانم شمایلی از حضرت علی که چهار زانو نشسته و ذوالفقار را در دست گرفته دیده اید یا نه...فکر کنم نقاش آن شمایل آن تصویر را با الهام از ایوان نجف کشیده است. کلا فضای غریبی است.


صحن حضرت زینب(س) در دمشق هم بی شباهت به صحن مولای متقیان نبود. در زینبیه بی اختیار یاد نجف می افتادم. قرابت خاصی است بین این دو صحن شریف.البته فضای داخلی زینبیه بسیار سبک تر است.


اینجا هم بلافاصله بعد از صحن به ضریح می رسی و خبری از بست و رواق و راهرو و ...  نیست.در کنار ضریح مطهر بیشترین فضا به قسمت مردانه اختصاص دارد وبانوان در قسمتی از فضای پیش رو و پایین پا به زیارت می پردازند. در اطراف ضریح چهارپایه هایی چوبی که با پارچه ی رومبلی روکش شده است تعبیه شده که خادمین حرم شریف از بالای آنها زوار را راهنمایی می کنند. اینجا هم بالا سر شلوغی دارد. اصلا در مفاتیح الجنان دعا در بالا سر حضرت سفارش شده و به عنوان یکی از مواضع استجابت دعا معرفی می شود. یکی از مستحبات در این مکان شریف زیارت حضرت امام حسین است!!!


به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را


 ازدحام زوار در زیر ناودان طلا هم زیاد است. ناودان طلا ناودانی است مقابل باب قبله حضرت امیر که در عوام شایع است که هر کس زیر آن دو رکعت نماز حاجت بخواند و حاجت بخواهد حاجت رواست ان شاء الله. البته من مستنداتی در این مورد ندیدم. ولی زیر ناودان نماز خواندم. علاوه بر باب قبله که درب سمت قبله حرم شریف است و باب ساعت که درب پایین پای حضرت است و درب سمت ایوان طلا است و به خاطر ساعتی که در بالایش قرار گرفته به باب الساعه مشهور است حرم 2 درب دیگر هم دارد. در قسمت داخلی باب الساعه و زیر طاق آیینه محدبی قرار دارد که اگر در ایوان طلا مقابل آیینه بایستی نمای کلی حرم را می توانی در آن مشاهده کنی. قبر بسیاری از پادشاهان قاجاریه و صفویه در صحن و سرای امیر المومنین است من جمله شاه عباس صفوی( کلب آستان علی)


بساری از علما و صلحا هم در آنجا مدفون هستند من جمله علامه حلی، مقدس اردبیلی، آیت الله العظمی خویی و مصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی(ره).


نجف و برنامه های آن هنوز سر درازی دارد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۰۸
پا پتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی