پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

پاپتی . [ پ َ ] (ص مرکب ) در تداول عامیانه ،پابرهنه . || یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز.

پیام های کوتاه

  • ۲۶ دی ۹۸ , ۱۵:۳۸
    قاف

۲ مطلب با موضوع «گزارش فیلم» ثبت شده است

یا رئوف...


برداشت اول:

چقدر قدر ندانستیم این دست هنرمندان را و چه ارزان به چوب حراج زدیم هنر و ارزششان را...

چقدر خوب دفع کردیم و چقدر خوب جذب نکردیم.

مثال و مصداق زیاد است از همین سیمین خانم تا اقا محمود دولت و سد مهدی شجاعی و هنرمندانی چون حسین علیزاده...

حسین علیزاده نشان شوالیه را نپذیرفت، ولی ما حسین علیزاده را نپذیرفتیم.

الان هم حقمان است دختر علی حاتمی برایمان خزعبل ببافد...

تولیدات شکمبه گوسفند نثار متولیان فرهنگ و هنر این ملک هنرپرور.



برداشت دوم: 

ابراهیم حاتمی کیا دیروز هیجان زده و عصبانی بود.

شاید اگر چند روز بعد پای تریبون می رفت، اینطور تند و تیز و البته لرزان نبود.


با این همه دوستش دارم. 

وقتی اسمش اعلام شد، با او از زمین بلند شدم و فریاد کشیدم.

همانگونه که فوتبال دوستان فریاد می کشند هنگام گل زدن تیم و بازیکن محبوبشان.

با این همه دوست داشتم بخشی که اقاابراهیم سیمرغ گرفت، فقط یک سیمرغ داشته باشد. انحصارا برای ابراهیم حاتمی کیا.

نه اینکه گوشه ذهنم هی یکی بگه: چون فیلمساز نظامه زورچپون کردن که بهش سیمرغ بدن.

این را هم خوب میدانم که وقتی فیلم را ندیده ام و نمی دانم چگونه است، نهایت حماقت است انتظار داشته باشم کارگردانش سیمرغ انحصاری بگیرد.

ولی ابراهیم را دوست دارم. از دیده بان تا به وقت شام.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۷ ، ۰۹:۲۴
پا پتی

یا رئوف...


به وقت شام می بایست توسط فخیم زاده یا درویش ساخته می شد. این فیلم صد و چند دقیقه ای هیچ امضایی غیر از یا لطیف اولش از حاتمی کیا نداشت. فیلمی که حرفی برای‌گفتن نداشت. هرچه بود جلوه ویژه بود و حادثه. همین...

مثل همه‌فیلم های پیشین اقا ابراهیم منتظر دیالوگ های ناب بودم. منتظر مناظره های داغ و گوشه کنایه های تیز. ولی دریغ...

بادیگراد، اژانس، دیده بان و چ را بارها و بارها دیده ام. هیچ وقت سیر نشدم. همواره تازه هستند. پر از نکات تازه. ولی به وقت شام فقط حادثه بود. کاش اوج کمتر پول میداد که حاتمی کیا در فیلمش از افکت و صحنه ها کوتاه کند و بیشتر حرف بزند. به وقت شام سناریو نداشت. هرچه بود در حد ۵ صفحه طلق و شیرازه شده از حادثه و اتفاق بود. اگرچه این حوادث و اتفاقات بیننده را پای پرده میخکوب و نگران می کرد و حتی گاهی می ترساند ولی جنس فیلم از جنس فیلم های حاتمی کیا نبود. اعتراف می کنم که اگر من هم جای هیئت مزخرف داوران جشنواره فجر بودم، هیچ جایزه ای به جز جلوه های ویژه به این فیلم نمی دادم. فیلم از لحاظ فنی سطح بالایی داشت به شدت اکشن بود ولی از لحاظ محتوی فقیر بود. بیننده با ترک صندلی های سینما با فیلم درگیر نیست. هیچ دیالوگی در گوشش زنگ نمی خورد. بگذریم از این که خیلی ها زور می زنند ما ان داعشی ریش قرمز را از پشت ایفون های تصویری ببینیم که میگوید: چطوری ایرانی! تا بلکه این فیلم را موجه جلوه دهند.

پ ن:

اوج با حمایت از به وقت شام و پایتخت به خاکی زده یا کارگردانان کاربلد ما با خیال اسوده از حمایت مالی، مخاطب را فراموش کرده اند؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۷ ، ۰۹:۱۷
پا پتی