روزنوشت های کرونایی 8
📆 یک شنبه 22 تیر 1399
امروز رهبری با نمایندگان مجلس، جلسه ویدئو کنفرانسی داشت. ماسک زده بود. گرچه به قول خودش در فاصله چند متری اش هم کسی ننشسته بود. ولی امر به معروف عملی را به تمام معنی انجام داد. علاوه بر آن زبان به گلایه هم گشود که:
من وقتی میبینم بعضیها همین چیز ساده، همین ماسک را نمیزنند، من از آن پرستار خجالت میکشم که آن جور دارند، فداکاری میکنند. من خواهش میکنم همه در این زمینه فعّالیّت کنند بتوانیم در ظرف مدّت کوتاهی این زنجیره سرایت را قطع کنیم و کشور را به ساحل نجات برسانیم.
بعضی کلید واژه ها در این عبارت به نظر جای تامل بیشتر دارد:
خجالت می کشم.
خواهش می کنم.
همه.
دوست ندارم متن را احساسی کنم و برخی قیاس ها را انجام دهم. ولی حواسمان به کارهایمان باشد. خجالت کشیدن ریش سفید قوم، از رفتار قوم و قبیله اش، اصلا جلوه خوبی ندارد. خواهش کردن پیرمرد هم ....
الباقی متن:
این دیدار نکته های دیگری هم داشت: بعد از فروکش کردن موج اول شیوع، کمک رسانی به مردم آسیب دیده هم، در جامعه رنگ باخته بود. آقا مجددا بر تداوم کمک رسانی تاکید کرد و سفارش کردند، مهم این است کسی از آسیب دیدگان، از قلم نیافتد و امداد رسانی فراگیر باشد.
بعد از دیدار، سعید نمکی، وزیر خوش ذوق بهداشت، با استمداد از حس شاعرانگی اش، از گداختن وجودش، در اثر آهنگ محزون صدای آقا، بخاطر افتادن آتش دوباره بیماری بر نیستان وجود هموطنان نگاشت و شاعرانه و ظریف زبان به گلایه از رئیس دولت گشود.