پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

پاپتی . [ پ َ ] (ص مرکب ) در تداول عامیانه ،پابرهنه . || یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز.

پیام های کوتاه

  • ۲۶ دی ۹۸ , ۱۵:۳۸
    قاف

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

📆 14 تیر 1399

الماسک و الماسک و ما ادراک ماالماسک
ماسک! این پوشینه و لباس جدید بشر قرن بیست و یکم.
در ایران با چالش های جدی مواجه است.
طرفداران طب سنتی یا به اصطلاحی، طب اسلامی، منتقد جدی این لباس هستند. این روزها در صفحات مجازی و مصاحبه ها، حسابی ملت را از پوشیدن ماسک نهی کرده و آنرا از توطئه های استکبار برمی شمارند.
در عوض جامعه پزشکی، ماسک را یگانه راه ایمنی از کرونا می دانند. البته همین فقره هم ضد و نقیض زیاد دارد. همین دیروز معاون کل ترک وزارت بهداشت، دکتر حریرچی، در رسانه ملی، ماسک های فیلتر دار، همان ماسک هایی که یک طرفشان در بطری آب معدنی، نصب می شود را غیر استاندارد خواند و گفت: این ماسک ها اگر توسط افراد بیمار استفاده شوند، تاثیری در عدم انتقال ویروس ندارند، چراکه ویروس ها، شاد و خندان، چست و چابک، با ترانه، باگهرهای فراوان از سوراخی ماسک خارج شده و اطرافیان را مبتلی می کنند. ماسک های مشکی کشی هم که در تولیدی های لباس به طور انبوه تولید شده بود، هم بواسطه جنس پارچه و حالت ارتجاعی آن که به مرور زمان، گل و گشاد می شوند هم از آزمون کرونا مردود بیرون آمدند.
فعلا تنها میراثمان همین ماسک های کرکره ای جراحی است که علی الظاهر، ان قلتی بر آن وارد نیست.
ریش بلند و ماسک هم مقوله دیگری است که شرح و تبیینش فعلا در این مقال نمی گنجد. علی الحساب، خداوند پدر مقام معظم رهبری را بیامرزد و خودش را برایمان حفظ کند که پشت میکروفون اعلام کرد که من هم ماسک می زنم و ساعتی بعد تصویر ایشان، با ماسک هم منتشر شد. همین کلام و همین تصویر کافی بود که بهانه عده ای برای عدم جمع ریش و ماسک هم کارایی خود را از دست بدهد.
البته که هزار نکته باریکتر زمو اینجاست که چرا اینقدر به فنا رفته ایم که حتی ماسک زدن را که توصیه جدی جامعه پزشکی است، باید بطور غیر مستقیم، توسط رهبری، آنهم به قول خودشان، پشت میکروفون، برای گروهی از افراد جامعه تکلیف کنیم. به گونه ای که عده ای، هزار پست و استوری منتشر کنند که چون شما ماسک می زنی، من هم ماسک می زنم! دقت کنید! نفی علاقه نمی کنم ولی ... البته این فقره ربطی به ماجرای ریش نداشت. ریش مقدمه ناخواسته ماجرا بود.
نکته آخر اینکه قول می دهم اگر بساط این ویروس از جامعه جهانی جمع نشود، طراحی ماسک و فشن ماسک ها، باب جدیدی در صنعت مد و لباس خواهد گشود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۳۴
پا پتی

📆13 تیر 1399
با تورق جریده چپ اندیشه پویا، مطلبی به ذهن متبادر شد. روزانه نویسی از شیوع کرونا. کاری که علی الظاهر برخی شاهزادگان و درباریان در زمان شیوع وبا در دوران قاجار انجام می دادند. از آنجا که هر بچه شیعه ای اصالتا شاهزاده است، چه پدرش کاسب باشد چه کارمند ... من هم ...
این روزها شاید کادر درمان و برخی مسئولین اقدام به نوشتن خاطرات کنند ولی مشاهدات مردم عامی جنس دیگری دارد. پیشنهاد می کنم شما هم وقت کردید بنویسید.
آخر هفته را بلاجبار، برای دومین هفته متوالی، وطن بودم. اوضاع خوب نیست. بیمارستان ولیعصر که برای بیماران کرونایی قرنطینه شده است، تا خرتناق پر شده. بیماران سرریز شده اند به الباقی بیمارستان های شهر اعم از ارتش و موسوی و .... تنها بیمارستان خصوصی شهر هم در آستانه پذیرش بیمار است. کادر درمانی آماده می شوند با بهبود ضمنی و مختصر بیماران، تخت های مجهز بیمارستانی را تخلیه و بیماران را راهی ورزشگاه های متختخت شده (خودم ساختم. تخت دار شده. به وزن مسلسل) برای گذران دوره نقاهت نمایند. این طرح شاید از همین هفته کلید بخورد.
کمبود اکسیژن در بیمارستان ها بیداد می کند. جوری که صدای استاندار هم درآمده. مردم هم مراعات نمی کنند. همین روز میلاد، مادر بزرگ همسرمان، با 80 سال سن، دعوت بود مراسم عقد در یکی از تالارهای تازه تاسیس شهر. شعور برای میزبان، چیز خوبی است. پیرزن همینجوری لب المرصاد کروناست. آنوقت شما ...
اداره اماکن علی الظاهر فقط زورش، به مجوز فیلم بردار و مراسم عروس گردانی می رسد. لامصب، نفس این مراسم غیر قانونی است.
اوضاع ماسک و مواد ضدعفونی کننده خوب است آنجا. جلو هر داروخانه ای ترمز بزنی، می توانی ماسک و مواد ضدعفونی کننده را به قیمت تعاونی ابتیاع کنی. البته غالبا به تعداد محدود. در این دو روز من حسابی کاسب شدم. بالغ بر 50 تا خریدم. برخلاف تهران که داروخانه ها ناز می کنند و قیمت را از فیهاخالدونشان، بیرون می کشند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۳۲
پا پتی

امروز...
پیمانه 34 سالگی ام پر شد و پا در 35 سالگی گذاشتم. شاید نصف مسیری را که باید طی کنم، گذرانده ام. البته اگر کرونای در کمین نشسته و کمان کشیده امانم دهد.
این روزها آثار پیری را می توانم در ریش های چانه ام، نمایان، ببینم.
خدا را شکر.
نه 35 سال پیش، نه 3 سال پیش، نه 3 ماه پیش...
چنین روزهایی برایم غیرقابل تصور بود. خدایی که میپرستیمش، کارهایش حساب و کتاب ندارد. بعباره آخری حساب کتاب حضرت جل و اعلا، با حساب کتاب بندگانش نمی خواند. خلاص.
بحث از مطلوبیت و آرمانی بودن وضعیت موجود نیست. بحث، بحث غیرمنتظره بودن و دور از انتظار بودن است.
امروز 35 ساله شدم. روز میلاد حضرت رئوف (ع)، روزی که اخباری مبنی بر بازگشت پیکر حاج احمد متوسلیان به گوش می رسد، روزی که یک بیماری مرموز، مثل یک مجهول جدید در معادلات زندگی، رخ نمایانده و با انواع حد و بسط و مشتق و انتگرال، هم نمی توان وضعیت آنرا روشن کرد.
آرزوی این روزها و این ایام چیزی نیست جز، سلامتی یکایک اطرافیان و عزیزان و آشنایانم و زیاره الاربعین!
کاش فردا و فرداها، فردای آرمانی ام باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۳۰
پا پتی

چقدر درد دارد خطبه 121 نهج البلاغه...
خدا نکنه امام زمان ما در وصف ما اینگونه بگوید...
خودمان را با ترازوی نهج البلاغه وزن کنیم... 

از خطبه هاى آن حضرت است بعد از لیلة الهریر مردى از یارانش به پا خاست و گفت: ما را از قبول حکمیت نهى کردى سپس به آن امر نمودى، ما نفهمیدیم کدام دستور شما صحیح است؟

امیر المؤمنین علیه السّلام یکى از دو دست مبارک را بر دیگرى زد و فرمود:
این است جزاى کسى که پیمان محکم را واگذارد. بدانید به خدا قسم اگر وقتى که شما را امر به ادامه جنگ کردم وادار به کارى مى نمودم که به آن بى میل بودید ولى خداوند در آن خیر قرار داده بود، پس اگر به امر من استقامت مى ورزیدید شما را راهنمایى مى کردم، و اگر به کژى مى رفتید راستتان مى کردم، و اگر امتناع مى نمودید به راه حق بازتان مى آوردم هر آینه این روش مطمئن تر بود، اما با کمک که و با چه کس؟
مى خواهم بیماریها را به وسیله شما مداوا کنم ولى خود درد من هستید، وضع من مانند کسى است که مى خواهد خارى را که در عضوى فرو رفته با خارى دیگر در آورد و حال اینکه مى داند آن خار در جاى خار اول بشکند. بار خدایا، طبیبان این درد بى درمان ملول شدند، و بالا آورندگان آب از چاهها با این طنابها به خستگى رسیدند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۲۸
پا پتی


حس خوبی نیست اینکه آدمی رو با دارایی هایش بشناسند. خواه این دارایی خوب باشد یا بد. امروز بواسطه حضور در مرکز معاینه فنی و معطلی چند ساعته، چه در صف، چه حین انجام معاینه چند باری صدایم کردند‌: آقای ال 90! یا مکرر پرسیدند ال 90 شمایید؟
جالب بود. حتی نمی پرسیدند، صاحب ال 90 شمایید؟ یا صدا نمی زدند راننده ال 90!
این یعنی انتساب عین شیء به عین شخص. یا به نوعی کفایت شی از شخص، ورای شخصیت. (عبارات تولید مولف است. در هیچ منبعی بدنبال معنی و مفهومش نباشید. مَجاز است)
حس خوبی نبود مطلقا. حتی آزار دهنده بود. ولی یادآوری خوبی بود. من باب اینکه شاید در قیامت هم آدم ها را با علایق و داشته هایشان، بسنجند و مخاطب قرار دهند. وانگهی آدمی منسوب به امام حسین (ع) باشد و وانگهی منسوب به شیطان و عمله اش. وانگهی آدمی منسوب به باقیات صالحاتش باشد، وانگهی منسوب به گناهانش.
آقای الغدیر کجا و آقای فساد سه هزار میلیارد تومنی!
فتامل.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۲۶
پا پتی