پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

پاپتی . [ پ َ ] (ص مرکب ) در تداول عامیانه ،پابرهنه . || یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز.

پیام های کوتاه

  • ۲۶ دی ۹۸ , ۱۵:۳۸
    قاف

۳۴ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

📆 14 تیر 1399

الماسک و الماسک و ما ادراک ماالماسک
ماسک! این پوشینه و لباس جدید بشر قرن بیست و یکم.
در ایران با چالش های جدی مواجه است.
طرفداران طب سنتی یا به اصطلاحی، طب اسلامی، منتقد جدی این لباس هستند. این روزها در صفحات مجازی و مصاحبه ها، حسابی ملت را از پوشیدن ماسک نهی کرده و آنرا از توطئه های استکبار برمی شمارند.
در عوض جامعه پزشکی، ماسک را یگانه راه ایمنی از کرونا می دانند. البته همین فقره هم ضد و نقیض زیاد دارد. همین دیروز معاون کل ترک وزارت بهداشت، دکتر حریرچی، در رسانه ملی، ماسک های فیلتر دار، همان ماسک هایی که یک طرفشان در بطری آب معدنی، نصب می شود را غیر استاندارد خواند و گفت: این ماسک ها اگر توسط افراد بیمار استفاده شوند، تاثیری در عدم انتقال ویروس ندارند، چراکه ویروس ها، شاد و خندان، چست و چابک، با ترانه، باگهرهای فراوان از سوراخی ماسک خارج شده و اطرافیان را مبتلی می کنند. ماسک های مشکی کشی هم که در تولیدی های لباس به طور انبوه تولید شده بود، هم بواسطه جنس پارچه و حالت ارتجاعی آن که به مرور زمان، گل و گشاد می شوند هم از آزمون کرونا مردود بیرون آمدند.
فعلا تنها میراثمان همین ماسک های کرکره ای جراحی است که علی الظاهر، ان قلتی بر آن وارد نیست.
ریش بلند و ماسک هم مقوله دیگری است که شرح و تبیینش فعلا در این مقال نمی گنجد. علی الحساب، خداوند پدر مقام معظم رهبری را بیامرزد و خودش را برایمان حفظ کند که پشت میکروفون اعلام کرد که من هم ماسک می زنم و ساعتی بعد تصویر ایشان، با ماسک هم منتشر شد. همین کلام و همین تصویر کافی بود که بهانه عده ای برای عدم جمع ریش و ماسک هم کارایی خود را از دست بدهد.
البته که هزار نکته باریکتر زمو اینجاست که چرا اینقدر به فنا رفته ایم که حتی ماسک زدن را که توصیه جدی جامعه پزشکی است، باید بطور غیر مستقیم، توسط رهبری، آنهم به قول خودشان، پشت میکروفون، برای گروهی از افراد جامعه تکلیف کنیم. به گونه ای که عده ای، هزار پست و استوری منتشر کنند که چون شما ماسک می زنی، من هم ماسک می زنم! دقت کنید! نفی علاقه نمی کنم ولی ... البته این فقره ربطی به ماجرای ریش نداشت. ریش مقدمه ناخواسته ماجرا بود.
نکته آخر اینکه قول می دهم اگر بساط این ویروس از جامعه جهانی جمع نشود، طراحی ماسک و فشن ماسک ها، باب جدیدی در صنعت مد و لباس خواهد گشود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۳۴
پا پتی

📆13 تیر 1399
با تورق جریده چپ اندیشه پویا، مطلبی به ذهن متبادر شد. روزانه نویسی از شیوع کرونا. کاری که علی الظاهر برخی شاهزادگان و درباریان در زمان شیوع وبا در دوران قاجار انجام می دادند. از آنجا که هر بچه شیعه ای اصالتا شاهزاده است، چه پدرش کاسب باشد چه کارمند ... من هم ...
این روزها شاید کادر درمان و برخی مسئولین اقدام به نوشتن خاطرات کنند ولی مشاهدات مردم عامی جنس دیگری دارد. پیشنهاد می کنم شما هم وقت کردید بنویسید.
آخر هفته را بلاجبار، برای دومین هفته متوالی، وطن بودم. اوضاع خوب نیست. بیمارستان ولیعصر که برای بیماران کرونایی قرنطینه شده است، تا خرتناق پر شده. بیماران سرریز شده اند به الباقی بیمارستان های شهر اعم از ارتش و موسوی و .... تنها بیمارستان خصوصی شهر هم در آستانه پذیرش بیمار است. کادر درمانی آماده می شوند با بهبود ضمنی و مختصر بیماران، تخت های مجهز بیمارستانی را تخلیه و بیماران را راهی ورزشگاه های متختخت شده (خودم ساختم. تخت دار شده. به وزن مسلسل) برای گذران دوره نقاهت نمایند. این طرح شاید از همین هفته کلید بخورد.
کمبود اکسیژن در بیمارستان ها بیداد می کند. جوری که صدای استاندار هم درآمده. مردم هم مراعات نمی کنند. همین روز میلاد، مادر بزرگ همسرمان، با 80 سال سن، دعوت بود مراسم عقد در یکی از تالارهای تازه تاسیس شهر. شعور برای میزبان، چیز خوبی است. پیرزن همینجوری لب المرصاد کروناست. آنوقت شما ...
اداره اماکن علی الظاهر فقط زورش، به مجوز فیلم بردار و مراسم عروس گردانی می رسد. لامصب، نفس این مراسم غیر قانونی است.
اوضاع ماسک و مواد ضدعفونی کننده خوب است آنجا. جلو هر داروخانه ای ترمز بزنی، می توانی ماسک و مواد ضدعفونی کننده را به قیمت تعاونی ابتیاع کنی. البته غالبا به تعداد محدود. در این دو روز من حسابی کاسب شدم. بالغ بر 50 تا خریدم. برخلاف تهران که داروخانه ها ناز می کنند و قیمت را از فیهاخالدونشان، بیرون می کشند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۳۲
پا پتی


حس خوبی نیست اینکه آدمی رو با دارایی هایش بشناسند. خواه این دارایی خوب باشد یا بد. امروز بواسطه حضور در مرکز معاینه فنی و معطلی چند ساعته، چه در صف، چه حین انجام معاینه چند باری صدایم کردند‌: آقای ال 90! یا مکرر پرسیدند ال 90 شمایید؟
جالب بود. حتی نمی پرسیدند، صاحب ال 90 شمایید؟ یا صدا نمی زدند راننده ال 90!
این یعنی انتساب عین شیء به عین شخص. یا به نوعی کفایت شی از شخص، ورای شخصیت. (عبارات تولید مولف است. در هیچ منبعی بدنبال معنی و مفهومش نباشید. مَجاز است)
حس خوبی نبود مطلقا. حتی آزار دهنده بود. ولی یادآوری خوبی بود. من باب اینکه شاید در قیامت هم آدم ها را با علایق و داشته هایشان، بسنجند و مخاطب قرار دهند. وانگهی آدمی منسوب به امام حسین (ع) باشد و وانگهی منسوب به شیطان و عمله اش. وانگهی آدمی منسوب به باقیات صالحاتش باشد، وانگهی منسوب به گناهانش.
آقای الغدیر کجا و آقای فساد سه هزار میلیارد تومنی!
فتامل.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۲۶
پا پتی


مداحی،در آنتن زنده تلویزیون،حکایتی تعریف کرده از خسرو.قماربازی که در عالم خودش با امام حسین (ع) قمار کرده.
حکایتی که هر وقت حال دلم بد میشود،از زبان حاج محمد نوروزی گوش می کنم.
فرق ماجرا این است:
حاج محمد قصه را پخته و حرفه ای تعریف میکند، بدون تداعی برخی شبهات به ذهن مخاطب و البته با واژگان و اصطلاحات خاص قماربازها.
ولی حاج محمود نتوانسته ماجرا را آنطور که باید و شاید پرداخت کند. گویی لحظه ای ماجرا را که قبلا جایی شنیده،به ذهنش حواله شده و همان را نقل کرده و همین دستمایه این نقلها شده.
ولی امان از رسانه. و ما ادراک ما رسانه!
اقتضائات رسانه،آنهم رسانه ملی چیز دیگری است.ای بسا اگر این حکایت در چیذر،تعریف می شد و بعدها فایل آن پخش می شد،اینقدر حاشیه و هشتک نداشت که پخش زنده آن ...
حاج محمود ما اشتباه کرد.اشتباهی سهوی.ولی این اشتباه در تلویزیون بود.آنهم در مورد اهل بیت.به نظر تاوانش را هم پرداخت.توجیه کرد و بعد هم معذرت خواهی و در نهایت به گفته خودش داوطلبانه از مشهد برگشت و شبها در چیذر با اینستاگرام،دوستدارانش را مستفیض خواهد کرد.
حاج محمود بر خلاف بسیاری از همپالگی های همرده خودش (نوشتم همرده، ولی بعد با خودم گفتم، مگر کسی هم همرده حاج محمود داریم؟ انصافا نسبت به بقیه یک سر وگردن بالاتر است) در همه این سالها بی حاشیه نبوده. اصطلاحا حاج منصور درونش فعال بوده.از ماجرایش با آن فلان شخص تا مواضعش پیرامون برهنه سینه زدن و ...
با این همه،حاج محمود تک ستاره مداحی ایران است. در انتخاب اشعار،سبک،آهنگ و نوآوری حاج محمود همتا ندارد.همه ما با کاست عشق یعنی گریه های حیدری حاج محمود در دهه هشتاد خاطره داریم.همه ما با مداحی های آن سال حاج محمود که زمینه سنج و دمام داشت،کیف کرده ایم.همه ما با خواندن کتاب فتح خون در مجالس دهه محرم،حال و هوایمان دگرگون شده.
قدردان حاج محمود هستیم. حس خوبمان را،اشک هایمان را،نوحه های ازبرمان را،احساسات مذهبی مان را،مدیون حاج محمودیم. ولی کاش حاج محمود، حواسش به ما باشد.البته اول حواسش به خودش، بعد حواسش به ما.حاج محمود نماد است.علم است. معنای علم را در جنگ ها مرور کنید.علم فی نفسه مقدس نیست.بواسطه انتصابش به یک جریان و لشگر، تقدس می یابد.اما این علم،اولا خودش باید حواسش باشد که آلوده نشود.ثانیا ما هیئتیها حواسمان باشد که علم، زمین نخورد.ثالثا دشمن حواسش باشد که این علم نماد لشگر ماست.حواسمان بهش هست. البته برخی بندهای دکتر محمدرضا سنگری هم درست و بجا بود که پرداختن به آن مجال دیگری می طلبد. فعلا عینا جهت مطالعه ذکر می کنم

 آنچه در حرم رضوی و حکایت گویی آقای حاج محمود کریمی اتفاق افتاد -فارغ از دیدگاه های موافق و مخالف- پرسش هایی را پیش روی ما قرار می دهد که به ویژه اهالی ذاکری و مداحی باید به آنها پاسخ دهند:
1 -آیا درست است در جای جای دعا، مداح و ذاکر دعا را رها کند و به نوحهخوانی و مرثیه و حکایت گویی بپردازد؟ آیا استفاده از چاشنی های گریه انگیز -حتی از شهدا - میانه دعا رواست؟
2 -آیا آن سوی این چاشنی ها این نکته به ذهن نمی رسد که دعا خود توان "حال بخشیدن" ندارد و باید از مستمسک های دیگری بهره گرفت تا مستمعان را به اشک و گریه رساند؟
3 -آیا این گسست های میان دعا و استفاده از این حربه ها نوعی #بدعت و حتی نوعی اهانت به دعا نیست؟ آیا دعا ناتوان از حال بخشیدن است یا خود مداح؟ اصلا گسستن و فاصله از دعا و دوباره پیوستن، با مضامین به هم پیوسته دعا و روح دعا ناسازگار نیست؟
4 -حریم و ساحت دعا چه استلزامات و بایسته هایی دارد؟ آیا حق داریم مناجات و دعا را پاره پاره و ارباً ارباً (تعبیر خود دوستان مداح) عرضه کنیم؟ خدا می داند اگر ذاکر و مداح و #مناجات خوان دعا را بفهمد و خود با مضامین دعا همراه و یگانه شود به هیچ محمل دیگر برای گریاندن نیاز نیست.
5 -دوستان مداح و ذاکر هماره اعلام می کنند در این مجالس مولا صاحب الزمان (عج) یا مادرش
فاطمه الزهرا (س) حضور دارد. واقعا اگر حضورشان را احساس می کنیم، در محضر آنان از این دست حکایات و چاشنی ها بهره می گیریم؟ آیا این حکایات وهن به ساحت مقدس اهلبیت نیست؟
6 -یک بار مثال زدم و گفتم: جلوی مادر شهید حججی هیچ مداحی حاضر نیست کیفیت و جزییات جدا کردن سر فرزندش را گزارش کند. اگر معتقدید در این مجالس مادر اباعبدالله (ع) هست چطور به خود اجازه می دهید به توصیف و ترسیم جز به جز جدا کردن سر اباعبدالله بپردازید؟
شیوه ذاکران و مداحان فهیم مجلس شناس را فراموش نکنیم. هرچه بود درد آورد و دریغ رویدادی تازه نبود. پیش از این و بیش از این، این ماجراها را نگریسته و گریسته ایم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۳۱
پا پتی

نمی دانم چه سری است در تک روی و تفرق...
ولی ظاهرا...
بماند. سکوت بهتر است.
غرض در تاکید به سفارش ولی است.
مگر آقا در روز درختکاری مردم را سفارش به خواندن دعای هفتم صحیفه نفرمودند؟
چه صیغه ای است، صدا و سیما تاکید دارد هرشب، دعای فرج پخش کند؟
شنیده شده که سایر علماء هم هر کدام سفارشات دیگری اعم از زیارت عاشورا و نسخه آیت ا... خوانساری برای وبا و تلاوت انواع اقسام سوره ها را داشته اند.
همه این دعاها و سفارشات قطعا خوب است. موجب تقرب و ثواب هم می شود. ان شاا... نتیجه بخش هم هست.
ولی تمرکز بر خواندن یک دعای خاص، آنهم توسط همه اقشار جامعه قطعا موثرتر است.
اما چرا تمرکز کنیم بر دعای هفتم؟
اول: سفارش و تجویز ولی فقیه زمان است برای موضوع و ابتلایی مشخص که در زمان خاصی اتفاق افتاده است. درست مانند دارو. صدها نوع دارو توسط انواع پزشکان برای انواع بیماری ها، تجویز می شود. ولی وقتی سرآمدترین پزشکان، برای یک بیماری خاص، با مشخصات و نشانه های خاص، یک داروی خاص را تجویز می کند، مبتلایان موظف به عمل به آن نسخه هستند. نه اینکه مانند سرگشتگان، انواع اقسام داروها را از انواع اقسام منابع تهیه کنند و در نهایت ...

دوم: تجویز دعای هفتم صحیفه را همگی، به قول خود آقا، از پشت بلندگو، از زبان خودشان شنیده ایم. مبتنی بر نقل قول با واسطه و شنیده ها و خاطرات نیست.

سوم: دعای هفتم نسبت به سایر نسخه های تجویزی، مستندتر و متقن تر است. دعای هفتم صحیفه نص کلام معصوم است.

چهارم: متناسب با زمانه و حوصله عموم مردم است. قرائت زیارت عاشورا به صورت سفارش شده (با صدلعن و صد سلام و دعای علقمه) کجا، دعای هفتم کجا؟

پنجم: مجرب و سفارش شده از سوی ائمه معصوم در چنین ابتلائاتی است.

ششم: تمرکز همگانی روی یک دعای خاص، آنهم با این محتوا و مضمون قطعا اثر بخش است.

نکته:
حاج قاسم سلیمانی می گفت: در جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل، آقا فرمودند به بچه‌های حزب الله لبنان بگو دعای جوشن صغیر قرائت کنند. از رادیو و تلویزیون حزب الله و مناره‌های مساجد و حتی کلیساهای ضاحیه، این دعا هر روز پخش می شد. حزب ا... پیروز شد.

 

جمع بندی:
شب نیمه شعبان، این شما، این سفارش ولی فقیه زمان. الباقی دعاها و سفارشات رو هم عمل کنید ولی از دعای هفتم غافل نشید. لطفا....
متن و محتوی را چنانچه پسندیدید، کپی، برداشت آزاد و .... آزاد است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۲۱
پا پتی

در تمجید از دوستانم در آوادیس تی وی
این روزها، هر کس مختصر دغدغه ای داشته باشد، بیکار نمی نشیند. از آن بچه بسیجی مخلص فوق لیسانس که جای نگهبان فراری بیمارستان، شب ها دربانی می کند تا آن کارمند بازنشسته که دوباره به بیمارستان محل کارش برگشته تا گرهی از کار خلق باز کند...
از آن طلبه ای که بیخیال لباده و عمامه خود شده و در غسالخانه روزانه ده ها پیکر را شستشو می دهد تا آن نوجوانی که شب ها کنار خیابان ماشین مردم را ضدعفونی می کند...
این افراد مستقیما، در بطن ماجرا، مشغول جهاد هستند. طوبی لهم...
اما من و امثال من، شاید به هزار شاید هم به یک دلیل، امکان حضور در خط مقدم و پوشیدن آن لباس های اصطلاحا فضایی را نداریم...
ولی دغدغه داریم. این دغدغه ارزشمند است. مقدس است. امروز هر کس در هر کسوت و هر لباسی، مصداق فرمایش آقا، باید خود را در مرکز عالم تصور کند و آتش به اختیار در حد وسع و مسئولیت خود به خط بزند. اگر معلم تشریف دارید، ذیل همان شبکه مجازی و آموزش آنلاین، در این شرایط که خانواده ها درگیر انواع فشارهای اقتصادی و روانی هستند، اقلا کاری کنید، اولیا دغدغه درس و مشق بچه ها را نداشته باشند. خیالشان راحت باشد که معلم اخذ بقوت کرده.
اگر کارمند فلان اداره اید، کار مردم را با کمترین بروکراسی حل و فصل کنید. با اعصابشان بازی نکنید.
و هزاران مصداق دیگر...
در این بین بچه های آوادیس هم خود را در مرکز دنیای رسانه تصور کردند و در حد وسعشان کاری کردند کارستان. یک عده بچه شهرستانی، با انواع مسائل و مشکلات مخصوص شهرستان، مشغول الگوسازی و فرهنگ سازی و البته احیای شعائر هستند. گیرم گوشه ذهنشان انگیزه مالی هم باشد. باشد. نوش جانشان. همین که در این روزهای بی هیئتی و البته بیخیالی رسانه ملی، سعی در یادآوری و احیای یک سری شعائر میکنند، مطمئنا به قدر پرستاران بیماران کرونایی اجر و ثواب می برند. چون با تمام توان، به قدر وسعشان، در حوزه تخصصی شان، پای کار هستند.
کاش کنارشان بودم و بیشتر کمکشان می کردم.
منتظر برنامه های ویژه آوادیس برای ۳۰ شب ماه رمضان خواهم بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۹
پا پتی

اوایل من هم مثل خیلی از منتقدان، معتقد بودم، دولت باید همه کسب و کارها را مثل ایام نوروز به اجبار تعطیل می کرد تا بعد ازسپری شدن یک یا دوماه، با فراغ بال سری به پدر و مادرم در شهرستان می زدم و بعد به محل کار بازمیگشتم...
اما امروز...
نظرم عوض شده.
راستش را بخواهید دولت حق دارد. مردمی که مغازه های خود را باز کرده اند و با دیدن دوربین صدا و سیما، کرکره را پایین میکشند هم حق دارند.
من کارمند فلان نهاد یا سازمان شاید خیلی هم کیفور باشم از اینکه در بهترین شرایط با زیرشلواری در منزل، پشت لپ تاب مشغول دورکاری هستم و سر ماه نهایتا با چند روز تلورانس، شندر غاز حقوق به حسابم واریز می شود که البته در این شرایط تعطیلی، مبلغی گزاف از آن پس انداز هم خواهد شد. فلذا باد در غبغب انداخته و مدعی بی عرضگی و ناکارآمدی دولت در تعطیلی طولانی مدت مشاغل می شوم.
اما وقتی خودم را جای مغازه دار میگذارم، به او حق می دهم. چونکه همه برنامه های فروش سودآورش از اول اسفندماه و اصطلاحا شب عید آغاز میشد و پس انداز یکسالش را در این ایام، از قبل فروش شب عید تامین میکرد تا یکسال آتی را با خیال راحت، با تکیه به آن، کجدار و مریز گذران زندگی کند...
ولی بواسطه شیوع بیماری، دقیقا در همان موقع که باید می فروخت، به کسادی افتاد.
موعد پرداخت اجاره مغازه، موعد پرداخت اجاره منزل، موعد پرداخت حقوق و عیدی کارگر مغازه، موعد پرداخت اقساط وام غیرقرض الحسنه که صرف خرید جنس برای فروش شب عید شده، موعد چک هایی که به پشتوانه فروش همه ساله شب عید، برای ۲۷ اسفندماه، صادر شده بودند...
فرارسیده.
علاوه بر اینکه در این مدت، چیزی نفروخته ، بلکه پس انداز سال نیز ته کشیده است.
همه چیز غیرقابل پیش بینی جلو رفته.
اوعده های صدمن یک غاز دولت هم دیگر دلگرمش نمی کند. هنوز به یاد دارد، پنج ماه پیش را...
تا ساعت ۱۰ شب، به ملتی که فرصت تعطیلات آخر هفته را در صف پمپ بنزین می گذراندند، می خندید و به زن و بچه اش میگفت: «ملت قاطی کرده اند. دولت که همین هفته پیش اعلام کرده، تا پایان سال ۹۸، افزایش قیمت بنزین نداریم.»
اما ساعت ۱۲ شب، این زن و بچه مرد بودند که به تحلیل ها و اخبار وی می خندیدند. چرا که بنزین ۳ برایر افزایش قیمت داشت!
با این اوصاف می بایست به کدام وعده و وعید دولت اعتماد کند...
غرولند زن و بچه و انواع اقسام خرده فرمایشات با پس زمینه ولخرجی در ایام عادی سال، مزید برعلت شده تا بای نحو کرکره مغازه را بالا بکشد، شاید چیزی ته جیبش را پر کند. بر سردر مغازه به خط نستعلیق چرک مال نوشته:

بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد.
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود.

دولت هم در شرایط موجود توان، زیرساخت و البته بودجه و شاید جربزه واریز مبلغی پول به حساب این دست صاحبان مشاغل و کارگران ندارد. دولت به زور با هزار منت از اقشار آسیب پذیر حمایت کند!
پس ناچار است هم هشدار بدهد هم بازگشایی کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۷
پا پتی

به بهانه میلاد حضرت علی اکبر (ع)، گرامی می داریم یاد و نام علی اکبرهایی که عاشقانه با بوسیدن دست و پای پدر و مادرشان، گام در میدان جهاد گذاشتند.
از علی اکبرهای کفن پوش ورامینی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تا علی اکبرهای انقلابی دهه ۵۰.
علی اکبرهایی که با قامت قیامتشان، با شکوه و صلابتشان، با اخلاق و تواضعشان، ۸ سال دفاع مقدس را رقم زدند...
علی اکبرهایی که این روزها، نام و یاد حماسه را در قالب گروه های جهادی زنده نگه داشته اند...
سیل آمد، سیلشان در مناطق سیل زده، روان شد.
زلزله آمد، از شهر و دیارشان آواره ی آوارها شدند.
فقر پیش آمد، با جد و جهد و غنای نفسشان بر محرومیت ها فایق آمدند.
در مواجهه با داعش، داعیه دار اسلام ناب محمدی و تشیع سرخ علوی و حسینی شدند.
علی اکبرهایی که امروز با کرونا در میانه میدان می رقصند و دنیا را در تحیر عقل و عشق ... چه کسی باور میکرد، سربازان در گهواره خمینی، آن بچه های ... دهه هفتادی، اینگونه بر تارک تاریخ جهاد، بدرخشند و هر کدامشان، نه ستاره که خورشیدی در کهکشان انقلاب باشند.

علی اکبرهایی که اگر امروز با تمام افتخار ، با سینه ستبر، در مقابل ابرقدرت ها قد علم کرده ایم....
اگر امروز داعیه دار پیروزی در عرصه جنگ های تروریستی، موشکی و بیولوژیکی هستیم...
اگر امروز توطئه های قومیتی و مذهبی دشمن را با سلاح اخلاق و خدمت جهادی نقش برآب کرده ایم...
همه را مدیون آنهاییم...
علی اکبرهای معاصر !

یا لیتنی کنت معکم
فافوز فوزا عظیما...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۵
پا پتی

قرنطینه خود خواسته یا اجباری، علیرغم همه سختی ها که البته اهالی خواب، کتاب و کباب از سختی های موصوف هم مستثنی بودند، مزیت های بسیاری برای اغلب خانواده ها داشت.
حضور تمام اعضای خانواده در منزل، آنهم برای مدتی چنین طولانی، فرصتی بود که شاید به این سادگی بدست نمی آمد.
کودکانی که در تهران شلوغ و پرمشغله، پدران خود را آخر شب، خسته و کوفته زیارت می کردند، این روزها با مشت و لگد حضرت پدر را بیدار کرده و او را وادار به بازی می کنند.
بوی قرمه سبزی، قیمه و آبگوشت از صبح زود در خانه می پیچد. صبحانه، ناهار و شام دسته جمعی دور یک سفره... همه شمیم بوی خوش زندگی دارند. مثل گذشته ها...
غذاهای فست فود و آماده و رستورانی از اغلب سفره ها رخت بربسته اند. پیتزا و ساندویچ بلاجبار، در منزل به صورت خانگی و سالم طبخ می شوند.
اولیا حاصل تربیت فرزندانشان را در مهدهای کودک و مدارس،ملموس تر درک می کنند.
مردها ضمن همکاری در کارهای منزل با مشقت های خانه داری، بیشتر آشنا می شوند، غذا می پزند، ظرف می شویند، جارو می کشند و ناخنک می زنند.
خانم ها هم قدر نبودن همسرانشان در منزل را بیشتر می دانند.
کتاب های آشپزی مجددا از کتابخانه ها بیرون آمده و پخت انواع نان و شیرینی خانگی رونق گرفته.
قرنطینه ما را وادار کرده، قدر بزرگترها را بیشتر بدانیم و از سویدای جان، درک کنیم که چقدر دوستشان داریم و تشنه دیدارشان هستیم.
قرنطینه ما را دلتنگ دورهمی ها و شب نشینی هایی کرده که اغلب ما پیش از این ماجرا، از آن فراری بودیم.
امیدوارم این قرنطینه طولانی تر باشد، چراکه همه ما در این ایام کارهایی را انجام داده ایم و عاداتی کسب کرده ایم که بر نگرش و رفتارمان تاثیر گذاشته.
دوران پس از قرنطینه، آبستن یک سبک زندگی جدید است.

 

*پ ن:*
می دانم. آمار اختلافات خانوادگی این ایام را. می دانم شرایط اقتصادی و تعطیلی کسب و کارها، شاید بسیاری از خانواده ها را در تنگنا قرارداده و در آشپزخانه ها غذاهایی مثل قیمه و قورمه و آبگوشت، هر از چندگاهی طبخ می شود... همه ان قلت ها را بلدم.ولی دوست دارم از این منظر به ماجرا نگاه کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۳
پا پتی

کسانی که رعایت نمی کنند و بدون ملاحظه و اضطرار از خونه بیرون می زنند در این ایام...
مدیونند...
مدیون پرستارانی که قریب یک ماه است از خانواده خود دورند...
مدیون کسانی که به امید کنترل بیماری در جامعه تن به در خانه ماندن داده و از ملاقات عزیزترین کسانشان محروم   شده اند...
مدیون همه کاسبان و  بازاریان و دست فروشانی که رونق کسب و کارشان منوط به رونق سلامتی مردم است...
مدیون بچه های جهادی که شبانه روز در بیمارستان ها و کوچه ها مشغول خدمت اند...
من یکی از حقم نمی گذرم...
مدیون دیگران نباشیم!
اگر هوای خودمان را نداریم...
اگر هوای عزیزانمان را نداریم...
هوای بقیه را داشته باشیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۵۲
پا پتی