پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

پاپتی . [ پ َ ] (ص مرکب ) در تداول عامیانه ،پابرهنه . || یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز.

پیام های کوتاه

  • ۲۶ دی ۹۸ , ۱۵:۳۸
    قاف

اسماعیل

چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۱۹ ق.ظ

یا رئوف...


اسماعیل...

از آن دست داستان ها و رمان هایی است که به محض شروع مجبوری تمامش کنی.

پیوستگی محتوایی فضای داستان و شخصیت ها وادارت می کند که اینقدر بخوانی تا به انتهای داستان برسی.

ماجرای یک جنون و عاشقی ... که تا صفحات پایانی کتاب معلق نگاهت می دارد.

اولین رمانی بود که از امیرحسین فردی خواندم. قلمش قدرت همپالگی هایش را ندارد. گرچه سعی می کند در توصیف جزئیات و روایت مو به موی انها از سید مهدی شجاعی و رضا امیرخانی جا نماند.

ولی داستان پردازی را خوب بلد است. واژگان را خوب گزینش می کند و با روحیه و احساسات مخاطبش خوب ور می رود.

فقط می ماند یک چیز: 

کاش جملات خوب و ناب بیشتر داشت، از ان جملاتی که دربدر دنبال ماژیک میگردی که هایلایتش کنی. اسماعیل را می سود بدون ماژیک خواند.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۲۵
پا پتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی