پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

پاپتی . [ پ َ ] (ص مرکب ) در تداول عامیانه ،پابرهنه . || یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز.

پیام های کوتاه

  • ۲۶ دی ۹۸ , ۱۵:۳۸
    قاف

هان! مشو نومید چون واقف نه ای ...

شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۹ ق.ظ

پست وبلاگ یا رئوف



یا رئوف...


مولای متقیان حضرت علی(ع) در قطعه شعری می فرمایند:


و کم لله من لطف خفی


یدق خفاه عن فهم الزکی


و کم یسراتی من بعد عسر


و فرج کربه القلب الشجی


و کم امر تسا بها صباحا


و تاتیک المسره بالعشی


اذا ضاقت بک الاحوال یوما


فثق بالواحد الفرد العلی


چه بسیار لطف های پنهانی خدایتعالی دارد که درک حکمت نهان آن از آن شخص زیرک و تند فهم است.

و چه بسیار آسانی که پس از دشواری و سختی بیاید و خداوند اندوه اندوهناک را بر طرف نماید.

و چه بسیار کارها که با آن در بامدادان محزون شوی ولی در شامگاه شادی و سرور تو را دریابد.

چون بر تو کارهای دنیا و حالات آن تنگ گردد پس به خدایی که تنها و بزرگ است تکیه نما و مطمئن باش.

گویند خواندن این اشعار مخصوصا هنگام گرفتاری و در تنگنا موثر است و البته به تجربه ثابت شده است.

در شرح دیوان میبدی از امام یافعی( روض الریاحین )آمده است که:  پادشاهی گوهری به ملازم خود سپرد و طفل آن گوهر را شکست و ملازم را اضطراب عظیمی فرا گرفت. مومنی به او گفت: این 4 بیت را بخوان! چون بخواند شخصی آمد و گفت: کنیز پادشاه مریض شده و طبیبان گفته اند که آن گوهر را در هاون کوبیده  و به او بدهند و پادشاه می فرمایند که گوهر را زود بشکن. هاون کرده و زود بیاور!!!

و اما:

جالینوس را در آخر عمر مرض اسهال عارض شد و مدتی مدید هر چند در علاج خود جد و جهد می نمود آن مرض بیشتر می شد. مردم طعنه می زدند که با وجود کمال در معالجه امراض خصوصا در آن مرض عجب درمانده است!؟

آخرالامر از طعن مردم به تنگ آمد و ایشانرا بخواند و فرمود خمی بیاورند و پر آب کنند و اندک دارویی بر آب زدند و بعد از این فرمود خم را شکستند: آن آب بسته شده بود!!!

پس فرمود که از این دارو بسیار خورده ام نفعی نبخشیده است. بدانید که در حین قضای الهی هیچ امری نفعی نمی بخشد و عاقبت به همان مرض از دنیا رفت!!!

هیچ می دانستید:

ارسطو مات مدقوقا ضئیلا

و افلاطون مفلوجا ضعیفا

مضی بقراط مسلولا ذلیلا

و جالینوس مبطونا نحیفا

ارسطو به مرض تب. افلاطون به مرض فلج. بقراط به مرض سل و جالینوس به بیماری اسهال درگذشتند و از عجایب اینکه در همان مرض مورد ابتلای خودشان هم متخصص و زبانزد بودند تا اینکه خلق بدانند: " و هو القاهر فوق عباده "


بعد از کنکور کارشناسی ارشد امسال بسیاری از دوستان نا امید بودند. از دوستان دبیرستان تا دانشگاه و .... به اکثرشان قول یه همچین پستی در وبلاگ را داده بودم. امشب فرصت شد نوشتم.

به همه بالایی ها شعر یوسف گمگشته حافظ رو هم اضافه کنید.

نگفتم دنیا جبریه ها. شور حسینی برتون نداره. ولی اختیار ما هم در مسیر جبر خداست دیگه( نیشخند )


پی نوشت:


 رک و راست. بیش از ۸۰ درصد مردم درک نکردند عمق فاجعه هتک حرمت قران را. چون...

چه بگویم. شاید کسانی که سامرا رفته اند خوب درک کنند آنچه می گویم. بیش از زیارت شنیده بودیم که عده ای با بمب گذاری در حرمین عسگریین چه برنامه ای آنجا پیاده کردند ولی درک و تصورش ممکن نبود. شاید آه و در نهایت یک راهپیمایی در محکومیتش را چاشنی برائتمان می کردیم. ولی بعد از دیدن فضا اوضاع فرق می کند آنجاست که آدمی به اوج رذالت بشر پی می برد و بعد از درک فضا هر بار با شنیدن نام. تاکید می کنم نام سامرا. مو بر بدنش راست می شود و بی اختیار چشمانش بارانی. کسی در آن فضای پر مهر و محبت قرار گیرد و آنگاه منفجرش کند؟ چقدر قساوت می خواهد این کار.

در مورد قران هم. ما هیچگاه قران را درک نکردیم. فقط هر ماه رمضان طوطی وار ختمش کردیم و در گورستان برای اموات.

خودمان که نه. کسر شان است قران در دست بگیریم.

پول دادیم یک سری بسیار بسیار بیسواد تر از ما برای امواتمان بخوانند.آنهم با آن شرایط که همه میدانید.

قران را هنگام عقد می خریم. با آیینه و شمعدان به منزل نو می بریم. سر سفره عقد با آن عکس می گیریم. جلویش دایره و سورنا می نوازیم و عریان می رقصیم. و بعد از مراسم در قفسه بالای جارختخوابمان می گذاریم که خاک بخورد و هنگام مسافرت از زیرش رد می شویم و فقط شب های احیا آنرا روی سر می گیریم. دریغ از قرائت آن. چه رسد به تفکر و تدبر. که قران کتاب هدایت است و نامش قران. یعنی خواندنی. و ما شرمنده خواندنش.خشکه متعصب ها مان هم ازش حاجت می گیرند و استخاره باز می کنند از آن. مثال: چند روز پیش در یکی از وب ها دیدم که شخصی آیات هدایتگر قران را با ماژیک فسفری رنگ کرده تا همیشه به چشم بیاید. به نظرم کار بسیار خوبی بود. خواستم عملی اش کنم. نتوانستم. دلم نیامد. یاد شریعتی افتادم: مقصر کیست؟ پدر. مادر شما؟ حاج آقای آیت الله شما؟ یا آمریکای جهانخوار؟

مگر وقتی کتب درسی را می خوانیم نکات مهم را علامت نزده و رنگ نمی کنیم تا شب امتحان مرور کنیم. قران در تعالیم دینی ما چیست؟

اولین هتک حرمت به قران را خود ما کردیم و باید پاسخگویش باشیم.

دومین اینکه تا قران را درک نکنیم عمق فاجعه را نمی فهمیم و کارهای سوری می کنیم در محکومیتش.

آخرالزمان است؟

یکی می گفت" هله یاخچی گونموز دی" راست می گفت؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۴
پا پتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی