ارید ان اداوی بکم و انتم دائی
چقدر درد دارد خطبه 121 نهج البلاغه...
خدا نکنه امام زمان ما در وصف ما اینگونه بگوید...
خودمان را با ترازوی نهج البلاغه وزن کنیم...
از خطبه هاى آن حضرت است بعد از لیلة الهریر مردى از یارانش به پا خاست و گفت: ما را از قبول حکمیت نهى کردى سپس به آن امر نمودى، ما نفهمیدیم کدام دستور شما صحیح است؟
امیر المؤمنین علیه السّلام یکى از دو دست مبارک را بر دیگرى زد و فرمود:
این است جزاى کسى که پیمان محکم را واگذارد. بدانید به خدا قسم اگر وقتى که شما را امر به ادامه جنگ کردم وادار به کارى مى نمودم که به آن بى میل بودید ولى خداوند در آن خیر قرار داده بود، پس اگر به امر من استقامت مى ورزیدید شما را راهنمایى مى کردم، و اگر به کژى مى رفتید راستتان مى کردم، و اگر امتناع مى نمودید به راه حق بازتان مى آوردم هر آینه این روش مطمئن تر بود، اما با کمک که و با چه کس؟
مى خواهم بیماریها را به وسیله شما مداوا کنم ولى خود درد من هستید، وضع من مانند کسى است که مى خواهد خارى را که در عضوى فرو رفته با خارى دیگر در آورد و حال اینکه مى داند آن خار در جاى خار اول بشکند. بار خدایا، طبیبان این درد بى درمان ملول شدند، و بالا آورندگان آب از چاهها با این طنابها به خستگى رسیدند.