پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

پاپتی . [ پ َ ] (ص مرکب ) در تداول عامیانه ،پابرهنه . || یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز.

پیام های کوتاه

  • ۲۶ دی ۹۸ , ۱۵:۳۸
    قاف

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق...

چهارشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۳۰ ق.ظ
پست وبلاگ یا رئوف

یا رئوف


زیرا که مردن چیست ،مگر برهنه ایستادن در باد و آب شدن در آفتاب ؟

و نفس نکشیدن چیست ،مگر آزاد کردن نفس از جزر و مد بی قرار ، چنان که بالا برود و بگسترد وبی هیچ مانعی خدا را بجوید ؟

فقط آنگاه که از چشمه سکوت بنوشید به راستی می توانید سرود بخوانید .

و آنگاه که به قله کوه رسیده باشید بالا رفتن را آغاز می کنید.

و روزی که زمین اندام های شما را فرا می خواند آنگاه است که به راستی به رقص می آیید.


دیروز مهربانترین ، صبور ترین ، دوست داشتنی ترین ، مردترین و غیور ترین کسم را به خروارها خاک سپردم

پدر بزرگم

تازه معنی شعری که همواره ورد زبانش بود را درک می کنم. بسیار فکر می کردم که چرا دوست دارد این بیت را 

سالها پیروی مذهب رندان کردم 

تا به فتوای خرد حرص به زندان کردم

چه بسیار می خواند این بیت را 

نه اهل ریا بود نه اهل توقع . با نان و پنیری می ساخت ،

جلال می گوید : پیر مرد چشم ما بود.

من می گویم :

پیر مرد الگویمان بود ، تکیه گاهمان بود .

صبرش . غیرتش . مردانگی اش . سادگی اش . خداباوری و توکلش

این همه...

نشکست که نشکست 

دریای حوصله بود 

به راستی طارق بود....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی