پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

پاپتی . [ پ َ ] (ص مرکب ) در تداول عامیانه ،پابرهنه . || یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز.

پیام های کوتاه

  • ۲۶ دی ۹۸ , ۱۵:۳۸
    قاف

۱۶ مطلب با موضوع «اینستاگرام» ثبت شده است


چقدر همه چی درست و سرجاشه تو این نقاشی دیجیتال...
اون طاقچه گوشه خونه... اون رخت خواب تنگ اتاق، اون رادیو، اون صورت خواب آلود پسره با عرخ گیر! حتی پیجامه باباهه...
همه این تصاویر با ضمیمه صوت دعای سحر با صدای مرحوم صالحی.
رادیوی استانی ما که قبل از اذان مداحی پخش می کرد...
یادش بخیر...
بابا همیشه نوار خالی میذاشت کنار رادیو تا مداحی های مورد علاقه شو از رادیو هنگام سحر ضبط کنه...
بعضی ها هنوز هم هستند...
وقتی پخشش می کنم وسط مداحی یهو صدا کم میشه و گوینده اعلام می کنه: سحرخیزان گرامی، تنها ۱۰ دقیقه تا اذان صبح به افق وطن باقی است. بعد هم که تهدیدات مامان که زود باش، چای هم باید بخوری. مسواک هم بابد بزنی... و من خواب آلوده...
فقط می جویدم. مگر لقمه صبح ساعت ۵ از گلو پایین میرود؟ اصلا سمت گلو حرکت نمی کند لامصب!!
یادش بخیر آن روزهایی که هنوز مهتابی نداشتیم و با لامپ رشته ای زرد، سفره هایمان رنگ آفتاب می گرفت...
یادش بخیر آن رادیوها با آن پیچ و صدای تغییر موجشان...
یادش بخیر غر زدنهایمان بابت غذای سحری که اگر خورشتی و آبدار نبود، زمین و زمان بهم دوخته می شد که چطور این را قورت بدهیم...
و چه نازی میکشید مادر...
حتی بابت روزه کله گنجشکی پسرش!
بزرگ نشدیم. پیر شدیم. خیلی زود. خیلی.
دمت گرم آقای @alimiriart صفا کردیم...
در پیج آقای میری، تصویر اصلی و صوت دعای سحر را می توانید بشنوید...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۲۴
پا پتی

نمی دانم چه سری است در تک روی و تفرق...
ولی ظاهرا...
بماند. سکوت بهتر است.
غرض در تاکید به سفارش ولی است.
مگر آقا در روز درختکاری مردم را سفارش به خواندن دعای هفتم صحیفه نفرمودند؟
چه صیغه ای است، صدا و سیما تاکید دارد هرشب، دعای فرج پخش کند؟
شنیده شده که سایر علماء هم هر کدام سفارشات دیگری اعم از زیارت عاشورا و نسخه آیت ا... خوانساری برای وبا و تلاوت انواع اقسام سوره ها را داشته اند.
همه این دعاها و سفارشات قطعا خوب است. موجب تقرب و ثواب هم می شود. ان شاا... نتیجه بخش هم هست.
ولی تمرکز بر خواندن یک دعای خاص، آنهم توسط همه اقشار جامعه قطعا موثرتر است.
اما چرا تمرکز کنیم بر دعای هفتم؟
اول: سفارش و تجویز ولی فقیه زمان است برای موضوع و ابتلایی مشخص که در زمان خاصی اتفاق افتاده است. درست مانند دارو. صدها نوع دارو توسط انواع پزشکان برای انواع بیماری ها، تجویز می شود. ولی وقتی سرآمدترین پزشکان، برای یک بیماری خاص، با مشخصات و نشانه های خاص، یک داروی خاص را تجویز می کند، مبتلایان موظف به عمل به آن نسخه هستند. نه اینکه مانند سرگشتگان، انواع اقسام داروها را از انواع اقسام منابع تهیه کنند و در نهایت ...

دوم: تجویز دعای هفتم صحیفه را همگی، به قول خود آقا، از پشت بلندگو، از زبان خودشان شنیده ایم. مبتنی بر نقل قول با واسطه و شنیده ها و خاطرات نیست.

سوم: دعای هفتم نسبت به سایر نسخه های تجویزی، مستندتر و متقن تر است. دعای هفتم صحیفه نص کلام معصوم است.

چهارم: متناسب با زمانه و حوصله عموم مردم است. قرائت زیارت عاشورا به صورت سفارش شده (با صدلعن و صد سلام و دعای علقمه) کجا، دعای هفتم کجا؟

پنجم: مجرب و سفارش شده از سوی ائمه معصوم در چنین ابتلائاتی است.

ششم: تمرکز همگانی روی یک دعای خاص، آنهم با این محتوا و مضمون قطعا اثر بخش است.

نکته:
حاج قاسم سلیمانی می گفت: در جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل، آقا فرمودند به بچه‌های حزب الله لبنان بگو دعای جوشن صغیر قرائت کنند. از رادیو و تلویزیون حزب الله و مناره‌های مساجد و حتی کلیساهای ضاحیه، این دعا هر روز پخش می شد. حزب ا... پیروز شد.

 

جمع بندی:
شب نیمه شعبان، این شما، این سفارش ولی فقیه زمان. الباقی دعاها و سفارشات رو هم عمل کنید ولی از دعای هفتم غافل نشید. لطفا....
متن و محتوی را چنانچه پسندیدید، کپی، برداشت آزاد و .... آزاد است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۲۱
پا پتی

در تمجید از دوستانم در آوادیس تی وی
این روزها، هر کس مختصر دغدغه ای داشته باشد، بیکار نمی نشیند. از آن بچه بسیجی مخلص فوق لیسانس که جای نگهبان فراری بیمارستان، شب ها دربانی می کند تا آن کارمند بازنشسته که دوباره به بیمارستان محل کارش برگشته تا گرهی از کار خلق باز کند...
از آن طلبه ای که بیخیال لباده و عمامه خود شده و در غسالخانه روزانه ده ها پیکر را شستشو می دهد تا آن نوجوانی که شب ها کنار خیابان ماشین مردم را ضدعفونی می کند...
این افراد مستقیما، در بطن ماجرا، مشغول جهاد هستند. طوبی لهم...
اما من و امثال من، شاید به هزار شاید هم به یک دلیل، امکان حضور در خط مقدم و پوشیدن آن لباس های اصطلاحا فضایی را نداریم...
ولی دغدغه داریم. این دغدغه ارزشمند است. مقدس است. امروز هر کس در هر کسوت و هر لباسی، مصداق فرمایش آقا، باید خود را در مرکز عالم تصور کند و آتش به اختیار در حد وسع و مسئولیت خود به خط بزند. اگر معلم تشریف دارید، ذیل همان شبکه مجازی و آموزش آنلاین، در این شرایط که خانواده ها درگیر انواع فشارهای اقتصادی و روانی هستند، اقلا کاری کنید، اولیا دغدغه درس و مشق بچه ها را نداشته باشند. خیالشان راحت باشد که معلم اخذ بقوت کرده.
اگر کارمند فلان اداره اید، کار مردم را با کمترین بروکراسی حل و فصل کنید. با اعصابشان بازی نکنید.
و هزاران مصداق دیگر...
در این بین بچه های آوادیس هم خود را در مرکز دنیای رسانه تصور کردند و در حد وسعشان کاری کردند کارستان. یک عده بچه شهرستانی، با انواع مسائل و مشکلات مخصوص شهرستان، مشغول الگوسازی و فرهنگ سازی و البته احیای شعائر هستند. گیرم گوشه ذهنشان انگیزه مالی هم باشد. باشد. نوش جانشان. همین که در این روزهای بی هیئتی و البته بیخیالی رسانه ملی، سعی در یادآوری و احیای یک سری شعائر میکنند، مطمئنا به قدر پرستاران بیماران کرونایی اجر و ثواب می برند. چون با تمام توان، به قدر وسعشان، در حوزه تخصصی شان، پای کار هستند.
کاش کنارشان بودم و بیشتر کمکشان می کردم.
منتظر برنامه های ویژه آوادیس برای ۳۰ شب ماه رمضان خواهم بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۹
پا پتی

اوایل من هم مثل خیلی از منتقدان، معتقد بودم، دولت باید همه کسب و کارها را مثل ایام نوروز به اجبار تعطیل می کرد تا بعد ازسپری شدن یک یا دوماه، با فراغ بال سری به پدر و مادرم در شهرستان می زدم و بعد به محل کار بازمیگشتم...
اما امروز...
نظرم عوض شده.
راستش را بخواهید دولت حق دارد. مردمی که مغازه های خود را باز کرده اند و با دیدن دوربین صدا و سیما، کرکره را پایین میکشند هم حق دارند.
من کارمند فلان نهاد یا سازمان شاید خیلی هم کیفور باشم از اینکه در بهترین شرایط با زیرشلواری در منزل، پشت لپ تاب مشغول دورکاری هستم و سر ماه نهایتا با چند روز تلورانس، شندر غاز حقوق به حسابم واریز می شود که البته در این شرایط تعطیلی، مبلغی گزاف از آن پس انداز هم خواهد شد. فلذا باد در غبغب انداخته و مدعی بی عرضگی و ناکارآمدی دولت در تعطیلی طولانی مدت مشاغل می شوم.
اما وقتی خودم را جای مغازه دار میگذارم، به او حق می دهم. چونکه همه برنامه های فروش سودآورش از اول اسفندماه و اصطلاحا شب عید آغاز میشد و پس انداز یکسالش را در این ایام، از قبل فروش شب عید تامین میکرد تا یکسال آتی را با خیال راحت، با تکیه به آن، کجدار و مریز گذران زندگی کند...
ولی بواسطه شیوع بیماری، دقیقا در همان موقع که باید می فروخت، به کسادی افتاد.
موعد پرداخت اجاره مغازه، موعد پرداخت اجاره منزل، موعد پرداخت حقوق و عیدی کارگر مغازه، موعد پرداخت اقساط وام غیرقرض الحسنه که صرف خرید جنس برای فروش شب عید شده، موعد چک هایی که به پشتوانه فروش همه ساله شب عید، برای ۲۷ اسفندماه، صادر شده بودند...
فرارسیده.
علاوه بر اینکه در این مدت، چیزی نفروخته ، بلکه پس انداز سال نیز ته کشیده است.
همه چیز غیرقابل پیش بینی جلو رفته.
اوعده های صدمن یک غاز دولت هم دیگر دلگرمش نمی کند. هنوز به یاد دارد، پنج ماه پیش را...
تا ساعت ۱۰ شب، به ملتی که فرصت تعطیلات آخر هفته را در صف پمپ بنزین می گذراندند، می خندید و به زن و بچه اش میگفت: «ملت قاطی کرده اند. دولت که همین هفته پیش اعلام کرده، تا پایان سال ۹۸، افزایش قیمت بنزین نداریم.»
اما ساعت ۱۲ شب، این زن و بچه مرد بودند که به تحلیل ها و اخبار وی می خندیدند. چرا که بنزین ۳ برایر افزایش قیمت داشت!
با این اوصاف می بایست به کدام وعده و وعید دولت اعتماد کند...
غرولند زن و بچه و انواع اقسام خرده فرمایشات با پس زمینه ولخرجی در ایام عادی سال، مزید برعلت شده تا بای نحو کرکره مغازه را بالا بکشد، شاید چیزی ته جیبش را پر کند. بر سردر مغازه به خط نستعلیق چرک مال نوشته:

بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد.
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود.

دولت هم در شرایط موجود توان، زیرساخت و البته بودجه و شاید جربزه واریز مبلغی پول به حساب این دست صاحبان مشاغل و کارگران ندارد. دولت به زور با هزار منت از اقشار آسیب پذیر حمایت کند!
پس ناچار است هم هشدار بدهد هم بازگشایی کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۷
پا پتی

به بهانه میلاد حضرت علی اکبر (ع)، گرامی می داریم یاد و نام علی اکبرهایی که عاشقانه با بوسیدن دست و پای پدر و مادرشان، گام در میدان جهاد گذاشتند.
از علی اکبرهای کفن پوش ورامینی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تا علی اکبرهای انقلابی دهه ۵۰.
علی اکبرهایی که با قامت قیامتشان، با شکوه و صلابتشان، با اخلاق و تواضعشان، ۸ سال دفاع مقدس را رقم زدند...
علی اکبرهایی که این روزها، نام و یاد حماسه را در قالب گروه های جهادی زنده نگه داشته اند...
سیل آمد، سیلشان در مناطق سیل زده، روان شد.
زلزله آمد، از شهر و دیارشان آواره ی آوارها شدند.
فقر پیش آمد، با جد و جهد و غنای نفسشان بر محرومیت ها فایق آمدند.
در مواجهه با داعش، داعیه دار اسلام ناب محمدی و تشیع سرخ علوی و حسینی شدند.
علی اکبرهایی که امروز با کرونا در میانه میدان می رقصند و دنیا را در تحیر عقل و عشق ... چه کسی باور میکرد، سربازان در گهواره خمینی، آن بچه های ... دهه هفتادی، اینگونه بر تارک تاریخ جهاد، بدرخشند و هر کدامشان، نه ستاره که خورشیدی در کهکشان انقلاب باشند.

علی اکبرهایی که اگر امروز با تمام افتخار ، با سینه ستبر، در مقابل ابرقدرت ها قد علم کرده ایم....
اگر امروز داعیه دار پیروزی در عرصه جنگ های تروریستی، موشکی و بیولوژیکی هستیم...
اگر امروز توطئه های قومیتی و مذهبی دشمن را با سلاح اخلاق و خدمت جهادی نقش برآب کرده ایم...
همه را مدیون آنهاییم...
علی اکبرهای معاصر !

یا لیتنی کنت معکم
فافوز فوزا عظیما...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۵
پا پتی

قرنطینه خود خواسته یا اجباری، علیرغم همه سختی ها که البته اهالی خواب، کتاب و کباب از سختی های موصوف هم مستثنی بودند، مزیت های بسیاری برای اغلب خانواده ها داشت.
حضور تمام اعضای خانواده در منزل، آنهم برای مدتی چنین طولانی، فرصتی بود که شاید به این سادگی بدست نمی آمد.
کودکانی که در تهران شلوغ و پرمشغله، پدران خود را آخر شب، خسته و کوفته زیارت می کردند، این روزها با مشت و لگد حضرت پدر را بیدار کرده و او را وادار به بازی می کنند.
بوی قرمه سبزی، قیمه و آبگوشت از صبح زود در خانه می پیچد. صبحانه، ناهار و شام دسته جمعی دور یک سفره... همه شمیم بوی خوش زندگی دارند. مثل گذشته ها...
غذاهای فست فود و آماده و رستورانی از اغلب سفره ها رخت بربسته اند. پیتزا و ساندویچ بلاجبار، در منزل به صورت خانگی و سالم طبخ می شوند.
اولیا حاصل تربیت فرزندانشان را در مهدهای کودک و مدارس،ملموس تر درک می کنند.
مردها ضمن همکاری در کارهای منزل با مشقت های خانه داری، بیشتر آشنا می شوند، غذا می پزند، ظرف می شویند، جارو می کشند و ناخنک می زنند.
خانم ها هم قدر نبودن همسرانشان در منزل را بیشتر می دانند.
کتاب های آشپزی مجددا از کتابخانه ها بیرون آمده و پخت انواع نان و شیرینی خانگی رونق گرفته.
قرنطینه ما را وادار کرده، قدر بزرگترها را بیشتر بدانیم و از سویدای جان، درک کنیم که چقدر دوستشان داریم و تشنه دیدارشان هستیم.
قرنطینه ما را دلتنگ دورهمی ها و شب نشینی هایی کرده که اغلب ما پیش از این ماجرا، از آن فراری بودیم.
امیدوارم این قرنطینه طولانی تر باشد، چراکه همه ما در این ایام کارهایی را انجام داده ایم و عاداتی کسب کرده ایم که بر نگرش و رفتارمان تاثیر گذاشته.
دوران پس از قرنطینه، آبستن یک سبک زندگی جدید است.

 

*پ ن:*
می دانم. آمار اختلافات خانوادگی این ایام را. می دانم شرایط اقتصادی و تعطیلی کسب و کارها، شاید بسیاری از خانواده ها را در تنگنا قرارداده و در آشپزخانه ها غذاهایی مثل قیمه و قورمه و آبگوشت، هر از چندگاهی طبخ می شود... همه ان قلت ها را بلدم.ولی دوست دارم از این منظر به ماجرا نگاه کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۳
پا پتی