پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

این طبع که من دارم، با عقل نیامیزد...

پاپتی

پاپتی . [ پ َ ] (ص مرکب ) در تداول عامیانه ،پابرهنه . || یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز.

پیام های کوتاه

  • ۲۶ دی ۹۸ , ۱۵:۳۸
    قاف

📆 19 تیر 1399
با دیدن این تصویر در استوری شب جمعه ای دوستان، دلم پر کشید بین الحرمین. روزهای شلوغی که بدون هیچ واهمه ای با انواع حربه ها و فنونی که در همه این سالها تجربه کرده و آموخته بودیم، خودمان را بین جمعیت غرق می کردیم. در حالی که دستهایمان را جلوی قفسه سینه ضربدری قفل می کردیم...
چقدر راحت تنگ هم در موکب ها می خوابیدیم...
اما...
وای از امسال...
پارسال هیچ کس، مطلقا هیچ کس، فکر نمی کرد محرم و اربعین مان، اینطور آشفته باشد.
قدر کدام نعمت را ندانستیم یا چه گناهی کردیم که اینطور همه مان مبتلی شدیم.
هجران بلاست...
بلایی بالاتر از کرونا و طاعون و حمله ابابیل.
گیرم با کرونا زندگی کنیم ولی با غم هجران، دق می کنیم قطعا...
چقدر دلتنگ صف های فشرده نماز در مساجد و حرم ها هستیم. چقدر دلتنگ شلوغی هیئت ها و مراسمات شدیم. شلوغی ها و ازدحام هایی که جا برای نایلون کفش مان پیدا نکنیم.
امروز باز هم در کشته ها رکورد زدیم: 220 نفر.
وزیر بهداشت هم دیروز از دل شکستگی و قهرکردنش با برخی، پرده برداشت. از کمبود بودجه و عدم تخصیص گلایه کرد و مسئولین و دولتی ها را قهوه ای کرد!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۲۶
پا پتی


📆 17 تیر 1399
امروز باز هم کرونا رکورد زد، در آدم کشتن. 200 نفر. شامل تعدادی زن، مرد، شوهر، همسر، دختر، پسر، عاشق، معشوق، هیئتی، قرتی، باحجاب، شل حجاب، مهندس، محصل، پزشک، پاکبان، بیکار، پرستار... همگی امروز زیر خروارها خاک و آهک دفن می شوند. تنها دلخوشی این ماجرا قبرهای تک واحدی اش است و بس.
تعدد و تکثر شلنگ ها و سیم ها در تصویر هولناک است.
ترسیدم. رک و راست! از مرگ نه. هیچ وقت مردن برایم ترسناک نبوده. از بیمار شدن و انتقال بیماری به دیگران ... حس خوبی نیست دیگرانی را که هزار آرزوی ریز و درشت دارند، به کام مرگ بکشانی... بدتر از همه اینکه برخی از این افراد می توانند نزدیک ترین ها و عزیزترین های زندگی ات باشند. غربت و دوری هم مزید بر علت می شود گاهی.
بگذریم. خواهد گذشت قطعا.
40w

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۲۵
پا پتی

📆16 تیر 1399
عکس بالا شاید بعد از عکس های مربوط به صورت سوخته پرستاران پشت ماسک و عینک، دردناک ترین عکس از آغاز شیوع کرونا باشد. آنهم برای کشوری که سه ماه، ناتوانی و نارسایی سیستم بهداشتی اروپا و آمریکا را در رسانه ملی خودش سردست گرفت و روزانه بیش از 5 دقیقه از بهترین وقت اخبار نیمروزی و شبانگاهی خود را به نشان دادن بیماران بستری در راهرو و پارکینک بیمارستان ها اختصاص داد، ولی الان صم بکم، به هزار دلیل امنیتی و اجتماعی، سکوت اختیار کرده و حاضر نیست حتی بخاطر القای وضعیت هشدار و اضطرار، به مخاطبین خود، جهت مراعات بیشتر، یک فریم از این تصاویر و فیلم ها را در برنامه های خود بگنجاند. همین عکس بالا هم اگر خوب دقت کنید و کمی عکاسی بلد باشید، پی می برید که مخفیانه ثبت شده است.
و اما...
 ماسک بزنید. ماسک زدن یک معروف است. گاهی تظاهر به ماسک زدن هم مثل تباکی یا تظاهر به گریه کردن هم امر به معروف محسوب می شود. از آغاز شیوع کرونا، مطلقا سوار مترو و اتوبوس نشده ام. پیاده مسیر هر روزه ام را گز می کنم. اوقاتی که این مسیر را طی می کنم، شاید با 20 نفر هم در پیاده رو مواجه نشوم، آنهم با حفظ فاصله 2 متری، ولی بخاطر تظاهر به ماسک زدن و القای این حس که همه باید ماسک بزنیم، ماسک می زنم تا خدای نکرده کسی که در بی آر تی، میان جمعیت ماسک نزده و در مقابل ملامت و غرولند سایر مسافران، دنبال شریک جرم می گردد، از آن بالا مرا نشان ندهد که: بفرمایید! آن آقا پسر خوشتیپ، با آن سر و وضع اتوکشیده و مرتب، هم ماسک نزده. 

تازه اینروزها که ماسک زدن شده قانون و مصوبه دولت. نگاه ما به آن باید مثل اجبار برای توقف پشت چراغ قرمز باشد. جایی خواندم، شهید بهشتی ساعت 2 نصف شب، در خیابان های خلوت تهران آنروزها، پشت چراغ قرمز ترمز کرد، اطرافیان خرده گرفتند و ایشان بر لزوم التزام به قانون تاکید کردند.
البته داخل پارانتز من هم اونقدر سوسول نیستم که از روز اول ماسک بزنم. عمر ماسک زدن من نهایتا 10 روزه!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۲۴
پا پتی


 15 تیر 1399
امروز تعداد فوتی های مبتلی به بیماری کرونا، مثل قیمت سکه و ارز رکورد زد. بالغ بر یکصد و شصت و چند نفر.
مشاهدات و گزارشات کادر درمان و نیروهای جهادی حاکی از تکمیل ظرفیت بیمارستان ها است. چند نفرشان را در اینستاگرام دنبال می کنم. با اینحال خبری از ایران مال و نمایشگاه بین المللی نیست. همان ها که با هزار عشوه و جلوه، در اسفندماه با تخت های سربازخانه ها، تجهیز شدند و بارها توسط سران سه قوه و مسئولین مورد بازدید قرار گرفتند. همان موقع هم کارایی چنین اماکنی برای چنین استفاده ای مورد سوال بود! وضعیت سرویس های بهداشتی چنین فضاهایی برای همه شما ملموس است. برای یک نوع ویروس که علایم و عوارض گوارشی هم دارد، قوز بالا قوز می شود. تامین پرستار، پزشک، امکانات دارویی و پزشکی، حتی نیروهای خدماتی، هم ماجرایی است برای نظام سلامتی که همین الان هم در تامین نیرو و پرسنل زاییده!
چند روزی است بحث ساخت واکسن در اروپا و آمریکا و چین، بحث روز پزشکان حاضر در تلویزیون است. همه این کشورها در مرحله آ؛زمایش انسانی واکسن هستند و پیش بینی می شود تا پایان سال میلادی جاری، واکسن روانه بازار شود. شاید تنها خبر خوش این ایام، همین فقره باشد.
از امروز استفاده از ماسک در ادارات و اماکن عمومی اجباری است و کسانی که ماسک نصب نمی کنند، از دریافت خدمات، محرومند، با اینحال برای بدون ماسک ها، جریمه ای در نظر گرفته نشده. هنوز هستند افرادی که در اتوبوس ها و ادارات، ماسک نمی زنند. زور کسی هم بهشان نمیرسد.
دیروز یک نفر ثقه، خبر جالبی از ناکجا آبادی داد: بانکی حسب مصوبه دولت، در جایی به افراد بدون ماسک خدمات ارائه نمی کرد، افرادی که ماسک داشتند، بعد از اتمام کارشان در شعبه، حین خروج، در نهایت از خودگذشتگی و ایثار، ماسک خود را به افراد بدون ماسک تقدیم می کردند تا کار بانکی خلق الله زمین نماند!!!
به همین سادگی، تبدیل فرصت به تهدید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۲۲
پا پتی

📆 14 تیر 1399

الماسک و الماسک و ما ادراک ماالماسک
ماسک! این پوشینه و لباس جدید بشر قرن بیست و یکم.
در ایران با چالش های جدی مواجه است.
طرفداران طب سنتی یا به اصطلاحی، طب اسلامی، منتقد جدی این لباس هستند. این روزها در صفحات مجازی و مصاحبه ها، حسابی ملت را از پوشیدن ماسک نهی کرده و آنرا از توطئه های استکبار برمی شمارند.
در عوض جامعه پزشکی، ماسک را یگانه راه ایمنی از کرونا می دانند. البته همین فقره هم ضد و نقیض زیاد دارد. همین دیروز معاون کل ترک وزارت بهداشت، دکتر حریرچی، در رسانه ملی، ماسک های فیلتر دار، همان ماسک هایی که یک طرفشان در بطری آب معدنی، نصب می شود را غیر استاندارد خواند و گفت: این ماسک ها اگر توسط افراد بیمار استفاده شوند، تاثیری در عدم انتقال ویروس ندارند، چراکه ویروس ها، شاد و خندان، چست و چابک، با ترانه، باگهرهای فراوان از سوراخی ماسک خارج شده و اطرافیان را مبتلی می کنند. ماسک های مشکی کشی هم که در تولیدی های لباس به طور انبوه تولید شده بود، هم بواسطه جنس پارچه و حالت ارتجاعی آن که به مرور زمان، گل و گشاد می شوند هم از آزمون کرونا مردود بیرون آمدند.
فعلا تنها میراثمان همین ماسک های کرکره ای جراحی است که علی الظاهر، ان قلتی بر آن وارد نیست.
ریش بلند و ماسک هم مقوله دیگری است که شرح و تبیینش فعلا در این مقال نمی گنجد. علی الحساب، خداوند پدر مقام معظم رهبری را بیامرزد و خودش را برایمان حفظ کند که پشت میکروفون اعلام کرد که من هم ماسک می زنم و ساعتی بعد تصویر ایشان، با ماسک هم منتشر شد. همین کلام و همین تصویر کافی بود که بهانه عده ای برای عدم جمع ریش و ماسک هم کارایی خود را از دست بدهد.
البته که هزار نکته باریکتر زمو اینجاست که چرا اینقدر به فنا رفته ایم که حتی ماسک زدن را که توصیه جدی جامعه پزشکی است، باید بطور غیر مستقیم، توسط رهبری، آنهم به قول خودشان، پشت میکروفون، برای گروهی از افراد جامعه تکلیف کنیم. به گونه ای که عده ای، هزار پست و استوری منتشر کنند که چون شما ماسک می زنی، من هم ماسک می زنم! دقت کنید! نفی علاقه نمی کنم ولی ... البته این فقره ربطی به ماجرای ریش نداشت. ریش مقدمه ناخواسته ماجرا بود.
نکته آخر اینکه قول می دهم اگر بساط این ویروس از جامعه جهانی جمع نشود، طراحی ماسک و فشن ماسک ها، باب جدیدی در صنعت مد و لباس خواهد گشود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۳۴
پا پتی

📆13 تیر 1399
با تورق جریده چپ اندیشه پویا، مطلبی به ذهن متبادر شد. روزانه نویسی از شیوع کرونا. کاری که علی الظاهر برخی شاهزادگان و درباریان در زمان شیوع وبا در دوران قاجار انجام می دادند. از آنجا که هر بچه شیعه ای اصالتا شاهزاده است، چه پدرش کاسب باشد چه کارمند ... من هم ...
این روزها شاید کادر درمان و برخی مسئولین اقدام به نوشتن خاطرات کنند ولی مشاهدات مردم عامی جنس دیگری دارد. پیشنهاد می کنم شما هم وقت کردید بنویسید.
آخر هفته را بلاجبار، برای دومین هفته متوالی، وطن بودم. اوضاع خوب نیست. بیمارستان ولیعصر که برای بیماران کرونایی قرنطینه شده است، تا خرتناق پر شده. بیماران سرریز شده اند به الباقی بیمارستان های شهر اعم از ارتش و موسوی و .... تنها بیمارستان خصوصی شهر هم در آستانه پذیرش بیمار است. کادر درمانی آماده می شوند با بهبود ضمنی و مختصر بیماران، تخت های مجهز بیمارستانی را تخلیه و بیماران را راهی ورزشگاه های متختخت شده (خودم ساختم. تخت دار شده. به وزن مسلسل) برای گذران دوره نقاهت نمایند. این طرح شاید از همین هفته کلید بخورد.
کمبود اکسیژن در بیمارستان ها بیداد می کند. جوری که صدای استاندار هم درآمده. مردم هم مراعات نمی کنند. همین روز میلاد، مادر بزرگ همسرمان، با 80 سال سن، دعوت بود مراسم عقد در یکی از تالارهای تازه تاسیس شهر. شعور برای میزبان، چیز خوبی است. پیرزن همینجوری لب المرصاد کروناست. آنوقت شما ...
اداره اماکن علی الظاهر فقط زورش، به مجوز فیلم بردار و مراسم عروس گردانی می رسد. لامصب، نفس این مراسم غیر قانونی است.
اوضاع ماسک و مواد ضدعفونی کننده خوب است آنجا. جلو هر داروخانه ای ترمز بزنی، می توانی ماسک و مواد ضدعفونی کننده را به قیمت تعاونی ابتیاع کنی. البته غالبا به تعداد محدود. در این دو روز من حسابی کاسب شدم. بالغ بر 50 تا خریدم. برخلاف تهران که داروخانه ها ناز می کنند و قیمت را از فیهاخالدونشان، بیرون می کشند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۳۲
پا پتی

امروز...
پیمانه 34 سالگی ام پر شد و پا در 35 سالگی گذاشتم. شاید نصف مسیری را که باید طی کنم، گذرانده ام. البته اگر کرونای در کمین نشسته و کمان کشیده امانم دهد.
این روزها آثار پیری را می توانم در ریش های چانه ام، نمایان، ببینم.
خدا را شکر.
نه 35 سال پیش، نه 3 سال پیش، نه 3 ماه پیش...
چنین روزهایی برایم غیرقابل تصور بود. خدایی که میپرستیمش، کارهایش حساب و کتاب ندارد. بعباره آخری حساب کتاب حضرت جل و اعلا، با حساب کتاب بندگانش نمی خواند. خلاص.
بحث از مطلوبیت و آرمانی بودن وضعیت موجود نیست. بحث، بحث غیرمنتظره بودن و دور از انتظار بودن است.
امروز 35 ساله شدم. روز میلاد حضرت رئوف (ع)، روزی که اخباری مبنی بر بازگشت پیکر حاج احمد متوسلیان به گوش می رسد، روزی که یک بیماری مرموز، مثل یک مجهول جدید در معادلات زندگی، رخ نمایانده و با انواع حد و بسط و مشتق و انتگرال، هم نمی توان وضعیت آنرا روشن کرد.
آرزوی این روزها و این ایام چیزی نیست جز، سلامتی یکایک اطرافیان و عزیزان و آشنایانم و زیاره الاربعین!
کاش فردا و فرداها، فردای آرمانی ام باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۳۰
پا پتی

چقدر درد دارد خطبه 121 نهج البلاغه...
خدا نکنه امام زمان ما در وصف ما اینگونه بگوید...
خودمان را با ترازوی نهج البلاغه وزن کنیم... 

از خطبه هاى آن حضرت است بعد از لیلة الهریر مردى از یارانش به پا خاست و گفت: ما را از قبول حکمیت نهى کردى سپس به آن امر نمودى، ما نفهمیدیم کدام دستور شما صحیح است؟

امیر المؤمنین علیه السّلام یکى از دو دست مبارک را بر دیگرى زد و فرمود:
این است جزاى کسى که پیمان محکم را واگذارد. بدانید به خدا قسم اگر وقتى که شما را امر به ادامه جنگ کردم وادار به کارى مى نمودم که به آن بى میل بودید ولى خداوند در آن خیر قرار داده بود، پس اگر به امر من استقامت مى ورزیدید شما را راهنمایى مى کردم، و اگر به کژى مى رفتید راستتان مى کردم، و اگر امتناع مى نمودید به راه حق بازتان مى آوردم هر آینه این روش مطمئن تر بود، اما با کمک که و با چه کس؟
مى خواهم بیماریها را به وسیله شما مداوا کنم ولى خود درد من هستید، وضع من مانند کسى است که مى خواهد خارى را که در عضوى فرو رفته با خارى دیگر در آورد و حال اینکه مى داند آن خار در جاى خار اول بشکند. بار خدایا، طبیبان این درد بى درمان ملول شدند، و بالا آورندگان آب از چاهها با این طنابها به خستگى رسیدند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۲۸
پا پتی


حس خوبی نیست اینکه آدمی رو با دارایی هایش بشناسند. خواه این دارایی خوب باشد یا بد. امروز بواسطه حضور در مرکز معاینه فنی و معطلی چند ساعته، چه در صف، چه حین انجام معاینه چند باری صدایم کردند‌: آقای ال 90! یا مکرر پرسیدند ال 90 شمایید؟
جالب بود. حتی نمی پرسیدند، صاحب ال 90 شمایید؟ یا صدا نمی زدند راننده ال 90!
این یعنی انتساب عین شیء به عین شخص. یا به نوعی کفایت شی از شخص، ورای شخصیت. (عبارات تولید مولف است. در هیچ منبعی بدنبال معنی و مفهومش نباشید. مَجاز است)
حس خوبی نبود مطلقا. حتی آزار دهنده بود. ولی یادآوری خوبی بود. من باب اینکه شاید در قیامت هم آدم ها را با علایق و داشته هایشان، بسنجند و مخاطب قرار دهند. وانگهی آدمی منسوب به امام حسین (ع) باشد و وانگهی منسوب به شیطان و عمله اش. وانگهی آدمی منسوب به باقیات صالحاتش باشد، وانگهی منسوب به گناهانش.
آقای الغدیر کجا و آقای فساد سه هزار میلیارد تومنی!
فتامل.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۲۶
پا پتی

صلح امام حسن (ع)، پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ، اثری است نوشته شیخ راضی آل یاسین و ترجمه رهبر انقلاب. کتابی که آقا برای نوشتن اثری در مورد امام حسن (ع)، مطالعه می کنند و با مشاهده جامعیت آن، از نگارش کتاب جدید سرباز زده و اثر این شیخ عراقی الاصل را ترجمه می کنند. انتشار ترجمه کتاب مقارن با سالهای دهه 40 شمسی است. یعنی پس از قریب یک دهه از تالیف آن.
کتاب در جامعیت روایت، بی همتاست. بسیاری از ناخوانده ها را در مورد زندگی امام حسن و ماجرای صلح ایشان، می توانید در این اثر مطالعه کنید.
اثر شیخ راضی آل یاسین، علاوه بر اینکه شناخت خوبی از سیره امام حسن (ع) را به مخاطب ارائه می کند، یک دوره معاویه شناسی هم به خواننده هدیه می دهد. توصیف معاویه، سیاست ها و راهبردهای او در مقابله با شیعیان، بالاخص امام حسن (ع)، شاید وجه ممیزه این کتاب از سایر کتاب هایی از این دست باشد.
نویسنده با مرور روایت ها و تاریخ های مختلف، فراز و نشیب اقدامات دو جبهه هاشمی و اموی را قیاس کرده و از دیدگاه های مختلف، به صورت کاملا عقلانی و منطقی، ماجرای صلح را تبیین و تشریح می کند. 
فصل دوم کتاب، برخلاف فصل اول خواندنی تر و جذاب تر است. اگر کتاب را دست گرفتید و از مطالعه فصل اول، خسته شدید، بلافاصله سراغ فصل دوم بروید. فصل دوم شما را جذب ماجرا خواهد کرد. 
بررسی سیره و سلوک اصحاب خاص حضرت امام حسن (ع)، من جمله حجر بن عدی، رشید هجری و ... به نظر تلنگر و الگوی خوبی برای یکایک ما شیعیان آخرالزمانی باشد.
مجلدی که من موفق به مطالعه آن شدم در 463 صفحه که البته بعد از صفحه 388 نمایه ها و اعلام و ... را شامل می شود، در سال 97، در اولین چاپ، توسط انتشارات انقلاب اسلامی، به قیمت 35 هزار تومان، منتشر و به بازار نشر عرضه شده است.  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۴۰
پا پتی